چگونه میشود با این اوضاع اقتصادی با آرامش زندگی کرد؟ مگر میشود در یک زندگی فقر باشد، امّا اختلاف نباشد؟ اصلاً شما مشکلات اقتصادیِ موجود در جامعه را میبینید؟
ما به هیچ وجه قصد انکار مشکلات اقتصادی را نداریم. بحث ما، در بارۀ نقش مشکلات اقتصادی در طلاق است که نظرمان را به صراحت بیان کردهایم. این که گفتیم با وجود مشکلات اقتصادی نیز میتوان زندگی آرام و عاشقانهای داشت، به هیچ وجه به معنای این نیست که مشکلات اقتصادی وجود ندارد. نیز به این معنا نیست که نباید برای حلّ مشکلات اقتصادی، کاری انجام داد. حتّی به این معنا نیست که حلّ مشکلات اقتصادی، هیچ تأثیری در دین و اخلاق مردم ندارد. هرگز این طور نیست. درست است که اسلام از فقرایی که اهل صبر و تلاش هستند، تعریف میکند؛ ولی در مقابل، نه از جامعۀ فقیر دفاع میکند و نه از فقیر تنپرور. حتّی در اسلام، فقر هم به خودی خود، یک ارزش محسوب نمیشود.
شخصی با هیجان و اضطراب به حضور امام صادق علیه السلام آمد و گفت: «در بارۀ من دعایی بفرمایید تا خداوند به من وسعت رزقی بدهد که خیلی فقیر و تنگدستم». امام فرمود: «هرگز دعا نمیکنم». گفت: «چرا دعا نمیکنید؟». فرمود: «برای این که خداوند راهی برای این کار معیّن کرده است. خداوند امر کرده که روزی را پیجویی کنید و طلب نمایید؛ امّا تو میخواهی در خانۀ خود بنشینی و با دعا، روزی را به خانۀ خود بکشانی».[1]
سیرۀ رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیر مؤمنان علی علیه السلام نیز در کشورداری، نشان از توجّه این بزرگواران به تأمین معیشت مردم دارد.
[1]. داستان راستان، ج۱، ص۳۳ (به نقل از: وسائل الشیعه، چاپ امیربهادر، ج۲، ص۵۲۹).
اگر ما نگاهمان را به دنیا و زندگی عوض نکنیم، حلّ مشکلات اقتصادی کمک چندانی به استحکام زندگی نخواهد کرد. اگر بنا بود اقتصاد تا این اندازه در استحکام زندگی مشترک نقش داشته باشد، باید کشورهایی که از نظر درآمد سرانه در رتبههای بالا قرار دارند، طلاق کمتری را تجربه کنند؛ امّا چنین نیست. به این مثالها توجّه کنید:
لیختن اشتاین، برمودا، نروژ، لوکزامبورگ، سوئیس، سوئد و فنلاند از نظر درآمد سرانه، جزء چند کشور اوّل دنیا هستند؛ امّا نرخ خام طلاق در این کشورها نشان میدهد که حتّی با این ثروت هنگفت، آمار طلاق در این کشورها، تفاوتی با کشورهای دیگر ندارد که از نظر درآمد سرانه، فاصلۀ بسیار زیادی با آنها دارند. به نرخ خام طلاق در این کشورها توجّه کنید: لیختن اشتاین: 2.4؛ برمودا: 2.7؛ لوکزامبورگ: 2.6؛ سوئیس:2.2؛ سوئد:2.2؛ دانمارک: 3.4؛ فنلاند 2.5.[1]
باید مشکلات اقتصادی جامعه را حل کرد؛ امّا اگر در جامعهای نگاه مردم به پول، این اندازه اصیل باشد که خوشبختی و بدبختی و عزّت و حقارت افراد را به پول گره بزنند، این جامعه روی رفاه را هم ببیند، روی سعادت را نخواهد دید.
[1]. سالنامۀ آماری سازمان ملل، ۲۰۱۵م.
اگه تا حالا کتاب رو ندیدی، میتونی کتاب رو اینجا ورق بزنی ...
ما دعوت به فقر نمیکنیم
شاید نیازی به گفتن نباشد که آنچه گذشت، به معنای دعوت مردم به فقر نیست. ما همیشه به جوانان گفتهایم که این یک عیب برای جامعۀ اسلامی است که امامش وقت قابل توجّهی از عمر خود را صرف تولید کند؛ امّا مأمومان این امام به بهانۀ زهد، سربارِ جامعه باشند. جوانان ما باید به فکر تولید ثروت باشند؛ امّا تولید ثروت، با ثروتاندوزی فرق دارد. کسی که تولید ثروت میکند و به فکر برآورده کردن نیازهای جامعه است، در مسیر خداست. به این روایت زیبا بنگرید که یکی از یاران امام صادق علیه السلام دیدگاه خود را در بارۀ دنیا، به عنوان یک مشکل، با آن حضرت در میان میگذارد:
ابن ابی یعفور میگوید: خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم: «ما دچار محبّت دنیا شدهایم». حضرت فرمودند: «با این دنیا میخواهی چه کنی؟». عرض کردم: «[میخواهم] ازدواج کنم، حج بروم، نفقۀ خانوادهام را تأمین کنم، به دوستان و برادرانم رسیدگی کنم و صدقه بدهم». حضرت فرمودند: «این از دنیا نیست؛ اینها از امور اخروی هستند».[1]
امّا قرآن در بارۀ کسی که ثروتاندوزی کند، میگوید:
وَ الَّذینَ یکنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الفِضَّهَ وَ لا یُنفِقُونَها فی سَبیلِ اللهِ فَبَشِّرهُم بِعَذابٍ أَلیمٍ* یومَ یُحمى عَلَیها فی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکوى بِها جِباهُهُم وَ جُنُوبُهُم وَ ظُهُورُهُم هذا ما کنَزتُم لِأَنفُسِکم فَذُوقُوا ما کنتُم تَکنِزُون.[2]
و کسانی را که طلا و نقره میاندوزند و آن را در راه خدا هزینه نمیکنند، به عذابی دردناک خبر ده؛ روزی که آن اندوختهها را در آتش دوزخ به شدّت حرارت دهند و پیشانی و پهلو و پشتش آنان را با آن [طلاها و نقرهها] داغ کنند [و به آنان نهیب زنند:] این است ثروتی که برای خود اندوختید. پس کیفر زراندوزی خود را بچشید.
پس آنچه در فرهنگ اسلامی نکوهش شده، ثروتاندوزی و دل بستن به مال دنیاست و نه تلاش و کوشش برای تولید ثروت و بهبود معیشت خود و دیگران. جان کلام ما نیز این است که فقر و غنا، نه در اصل ازدواج ملاک انتخاباند و نه به تنهایی، تأثیر چندانی در بروز طلاق ندارند.
[1]. «عَنِ ابنِ أَبِی یعفُورٍ قَالَ: قُلتُ لِأَبِی عَبدِ اللَّهِ علیه السلام: إِنَّا لَنُحِبُ الدُّنیا. فَقَالَ لِی: تَصنَعُ بِهَا مَا ذَا؟ قُلتُ: أَتَزَوَّجُ مِنهَا وَ أَحُجُّ وَ أُنفِقُ عَلَى عِیالِی وَ أُنِیلُ إِخوَانِی وَ أَتَصَدَّقُ. قَالَ لِی: لَیسَ هَذَا مِنَ الدُّنیا، هَذَا مِنَ الآخِرَهِ» (بحار الأنوار، ج۷۰، ص۶۲).
[2]. سورۀ توبه (۹)، آیۀ ۳۴ و ۳۵.
کارشناس مسائل تربیتی